صدای پای آب (سهراب سپهری)
وقتی خورشید طلوع می کند
در دل من چیزی است، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح و چنان بی‌تابم، که دلم می‌خواهد بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
یک شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 15:36 :: نويسنده : یک دوست

من نمی دان که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست

و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟؟

چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید واژه را باید شست. واژه باید خود باد واژه باید خود باران باشد.

چتر ها را باید بست . زیر باران باید رفت.

فکر را خاطره را زیر باران باید برد. با همه مردم شهر زیر باران باید رفت. دوست را زیر باران باید جست.

زیر باران باید بازی کرد . زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد نیلوفر کاشت.

زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

پيوندها
  • اون بالا ها
  • تبادل لینک
  • ساعت رومیزی ایینه ای
  • رقص نور لیزری موزیک

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اون بالا بالا ها و آدرس زهراگلی.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 19
بازدید ماه : 26
بازدید کل : 20209
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1

دریافت کد پیغام خوش آمدگویی